آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروندتا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند . . .
باغ های خندان به بشارت عید بهار و خوشحالی جوانه زدن شاخه های پر نقش و نگار فاخته ها و کبک دری و عتدلیان را به نغمه سرایی می طلبد و پروانه ها را به پذیرایی عطر شگوفه ها دعوت می نماید و غزلان دلفرین را که عشاق سرگردان به یاد چشم مست معشوقه بی وفا و دل آزار خودشان بیابان در بیابان می پرستند فرا میخواند تا سختی های زمستان را به فراموشی بسپارند و عید رابا دیدار دو باره با فصل باران تجلیل کنند و با شنیدن این سرود دلنشین همراز و هم صحبت با آنهای گردند که دل به عشق زنده دارند.
ضمن تبریک سال نو به همه شما همراهان باید خلاصه بگویم و گزافه نگویم که سال 94 نیز گذشت و سالی بر همه ما افزون شد که امیدوارم برداشت خوبی کرده باشیم. اگر نه که هنوز دیر نشده و ما می توانیم در تغییری دیگر به چیزهای بهتر و برازنده تری دست یابیم. پس امید دارم در سال 95 دیگر حرفی نزنیم فقط برنامه بریزیم و عمل کنیم همین و بس ...
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش دهانی پر از کلاغ خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید؟ چقدر از کار خود راضی بودید؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا توانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت گذاشتید و تلاش متناسبی انجام دادید. پس رسیدن به هدف توسط شما تصادفی نبوده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کردید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره بهتر و قوی تر حاضر شوید. این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . کارگردان به عنوان یک تحلیل گر متن باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای جعفر جعفرزاده شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است .
آقایی افزود : جشنواره ها فقط برای بودن و یادگیری و خودآزمایی است که شما چه دارای کار باشید و چه به عنوان تماشاچی هر دو قابل قبول است ولی باید اثرات جشنواره را در کارهای شما ببینیم و اینجاست که حرکت شما آغاز می گردد. پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر نتایج این جشنواره ها نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره ها باشد .
در بخش نظرات مدتی این سوال بود و در پاسخ شما دوستان عزیز گزینه های مربوطه را انتخاب کردید و نتیجه آن به شرح ذیل بود : ...
نظرسنجی
به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
سرپرست جدید (7)
2.34%
کارگردان جدید (4)
1.34%
چند کارگردان جوان (2)
0.67%
بازیگران جدید (5)
1.67%
تهیه متن نمایش خوب (15)
5.02%
انسجام گروه (146)
48.83%
آموزش درست در مرکز (10)
3.34%
تلاش و مطالعه عوامل (42)
14.05%
حضور استادان از تهران (11)
3.68%
فرهنگسازی در مردم (18)
6.02%
تشکیل کارگاه های آموزش (21)
7.02%
بازدید از تئاتر مرکز (18)
6.02%
مجموع نظرسنجی ها: 299
وقتی اکثر هنرمندان تاکید بر انسجام دارند یعنی اینکه با یک ارتباط صمیمی و دوستانه و با عشق وقتی در کنار هم باشیم و با خوبی ها و بدی های یکدیگر بسازیم باعث می شود تا کارهای قوی و بهتری را به اجرا برسانیم . بنابر این گروه همه تلاش خود را برای یک انسجام اساسی می کند و برنامه ریزی داریم تا زمینه لازم جهت این انسجام را ایجاد نماییم و این به کمک یکایک اعضای گروه و طرفدراران و هواداران گروه نیاز دارد . به امید روزی که بتوانیم در کنار یکدیگر شاهد حرکات بزرگ و عظیم تئاتر کشوری در گروهی منسجم باشیم .
با حضور مدیرکل هنرهای نمایشی در خانه داود رشیدی، پیام جشن اردیبهشت تئاتر توسط این هنرمند پیشکسوت خوانده و از پوستر این رویداد هنری رونمایی شد ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، عصر روز یکشنبه 23 فروردین، در دیداری که مهدی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی به مناسبت سال نو از داود رشیدی و خانواده او داشت، پیام جشن اردیبهشت تئاتر ایران توسط این هنرمند پیشکسوت خوانده و از پوستر این رویداد رونمایی شد.
در این دیدار که اتابک نادری مدیر هماهنگی امور استانها و عباس غفاری مدیر روابط عمومی ادارهکل هنرهای نمایشی هم در آن حضور داشتند، مهدی شفیعی پس از تبریک سال نو به داود رشیدی و خانودهاش، با اشاره به نامگذاری امسال به عنوان سال تئاتر از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «سال 94 را وزیر محترم، سال تئاتر نامیدند و ما خواستیم در آغاز سال جدید و در آغاز سال تئاتر در خدمت شما باشیم که از پیشکسوتان و هنرمندان شاخص این عرصه هستید؛ تا این دیدار مطلَع خوبی باشد برای تئاتر کشور.»
مدیرکل هنرهای نمایشی ادامه داد: «هر سال همزمان با روز جهانی تئاتر و شروع جشن اردیبهشت تئاتر در ایران، یکی از هنرمندان مطرحT پیامی را به این مناسبت مینویسد. این پیام به 32 استان فرستاده میشود و همه آن را طی مراسمی میخوانند. خیلی خوشحالیم که پیام امسال از سوی شما برای حانواده تئاتر ایران فرستاده میشود.»
مهدی شفیعی برای تبریک سال نو به دیدار داود رشیدی رفت
داود رشیدی هم با ابراز خوشحالی از نامیده شدن سال 94 به نام تئاتر، ابراز امیدواری کرد که با نیت خوب و پشتکار مسوولان و هنرمندان، گامهای روبهجلویی در زمینه تئاتر برداشته شود.
در ادامه این دیدار صمیمانه، پوستر جشن اردیبهشت تئاتر امسال رونمایی شد و داود رشیدی به رسم یادگار آن را امضا کرد. احترام برومند، مرضیه برومند و لیلی رشیدی نیز که در این دیدار حضور داشتند، هر کدام مطلبی کوتاه به یادگار برای جشن اردیبهشت تئاتر امسال روی این پوستر نوشتند.
متن پیام داود رشیدی برای اردیبهشت تئاتر ایران به شرح زیر است:
«زمان، بستر تجربههایی است که درپستی و بلندی روزگار تبدیل به همنوایی عشق و معرفت در دالان اندیشهورزی جهان مدرن، با ریشههایی مستحکم در روزگاران پیشین میشود و تئاتر پیوندگاهی برای تمام راستیهاست، پس جهانِ نمایش نه متعلق به کسانی خاص است و نه جامعهای ویژه، تئاتر از آنِ انسان وآیینه تمامنمای اوست. تئاتر برآیند خصائل آرمانی است. صحنه، پندارگاه اندیشهورزی در جریان تجسم احساسات بشری است. و این نقطه عطف رویارویی هنرمند و اثر هنری خویش است، که بیش و پیش از آن، خویشتن خویش را درگیر خواهد کرد. بنابراین تئاتر در راستای برداشتن فاصلهها و نزدیک کردن دلهایی از نژاد ، اقوام و طوایف مختلف جهان، در سایه پیام صلح و دوستی گام بر میدارد.
تئاتر، پیامآور همآوایی نسلهای گسیخته است، میعادگاه وصل و پیوند میان همزبانان درکنار، و دور افتاده از جور عصر ارتباطات است. تئاتر خون واحدی در شاهرگ اعصار و قرون است. تئاتر پل ارتباطی انسانهایی است که به جبر جهان مدرن، در فاصله فیزیکی یک لمس ایستادهاند وشکافشان یک اقیانوس است... و تئاتر انسان ساز است... تئاتر انسان ساز است... و تئاترانسان ساز است.
اکنون در این روزهای خوشآیند و در هوای همدلی و همزبانی، و در جمع جوانان خلاق و پیشکسوتان تجربهمند، آرزویم برای تئاتر بالندگی و رشد و توسعه آن است و برای اهالی آن یکدلی، یکرنگی وهمگرایی. باشد که همگی فرزندانی اهل باشیم؛ و برای تئاتر، اقتصادی رو به رشد، شانی مستقل و عظمتی جاودانه بیافرینیم.»
پوستر جشن اردیبهشت تئاتر ایران به دست داود رشیدی رونمایی شد
جشنهای اردیبهشت تئاتر ایران، هر سال به مناسبت بزرگداشت روز جهانی تئاتر و با هدف تکریم فعالان سال گذشته هنرهای نمایشی توسط ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمنهای نمایشی در سراسر کشور برگزار میشود.
جشن اردیبهشت تئاترِ امسال با حضور هنرمندان و مسئولان، روز چهارم اردیبهشت ماه از استان خراسان رضوی آغاز میشود.
این کارگاه که به منظور ارتقای سطح کمی و کیفی آثار هنرمندان جوان برای شرکت در دومین جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه و سایر جشنواره ها توسط حوزه هنری یزد برگزار گردید. با استقبال خوب هنرمندان استان و اعضای گروه تئاتر جوان روبرو شد.
در این کارگاه هنرمندان و علاقه مندان هنرهای نمایشی با تکنیک های بداهه پردازی، پرورش ایده، ساختار نمایشنامه و انتخاب شیوه اجرایی مناسب در فرایند تمرین های گروهی آشنا می شوند.
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن استقبال از این کارگاه و دعوت اعضای خود برای شرکت در این برنامه گفت : سعید شهریار از هنرمندان فعال و مطرح تئاتر استان می باشد که استفاده از تجربیات ارزنده ایشان توسط اعضای گروه ما باعث افتخار خواهد بود...
آقایی افزود : باعث دلگرمی ماست که هنرمندان محبوب و دوست داشتنی مثل سعید شهریار که سوابق درخشانی در عرصه تئاتر استان و کشور دارند به کمک اهالی تئاتر شهرستانهای استان شتافته اند و گامی در جهت پیشبرد اهداف تئاتری درست استان برمیدارند . در اینجا باید از همه دوستداران و جوانان تازه وارد خواست که با اشتیاق در این کلاسها شرکت کنند و باعث گردند که حضور این هنرمندان هر چه بیشتر گردد تا از تجربیات آنها در جهت رسیدن هر چه زودتر به اهداف عالی استفاده نماییم . مطمئنا افتخارات این هنرمندان در طی سالها گذشته تصادفی به دست نیامده و تکرار بر مکررات نشانگر آن است که راه درست و برنامه ریزی هدفمند حتما نتیجه خواهد داد . امید به رشد و بالندگی کل هنرمندان استان در قالب صداقت ، درستی و انسانیت که باعث اتحاد و انسجام واقعی می گردد که دیری است از این همه نبودها رنج می بریم ...
از 4 بهمن قرار است که یزد میزبان جشنواره منطقه ای تئاتر معلولین باشد. از استان یزد هم دو نمایش از شهرستان ابرکوه و میبد در این جشنواره حضور دارد. نمایش سکوت روشن به نویسندگی مینا زارع و کارگردانی محمد جواد آقایی میبدی با همکاری گروه تئاتر جوان و جامعه روشن دلان میبد از 10 دی ماه 93 تمرین خود را آغاز کرد و بعد از 4 روز جهت بازبینی آماده شد ...
در این نمایش جعفر جعفرزاده ، مرتضی زارع ، سعید رضایی ، حسین برزگر ، مهدی امامی ، مهدیه کشاورز ، علی مرادی و ابوالفضل دهقانی ایفای نقش می نمایند . عوامل اجرایی این نمایش نیز به زودی مشخص خواهد شد . کارگردان نمایش در رابطه با این نمایش گفت : چون دیر به من اطلاع دادند و متن هم دیر رسید تمرین این نمایش خیلی خوب نبود . در حالی که متن نمایش نیز دارای ایرادهای بسیاری بود و ما سعی کردیم تا بسیاری از ایرادهای نمایشی متن را رفع نماییم . اما در مجموع هدف ما ایجاد انگیزه در روشن دلان عزیز می باشد و هیچ هدفی جز شادی این عزیزان نداریم . جدای از ایرادهای تکنیکی که به کار وارد است ما می خواهیم این هنر را در این قشر پویا کنیم و به نظر من برای شروع نمایش خوبی را ارائه خواهیم داد . امیدوارم با تلاش بچه ها بتوانیم در جشنواره نیز اجرای خوبی داشته باشیم .
مرتضی احمدی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و پیش پردهخوان پیشکسوت، ساعاتی قبل در منزلش از دنیا رفت...
به گزارش سایت ایران تئاتر، این هنرمند پیشکسوت، پیش از ظهر یکشنبه ۳۰ آذر ماه به دلیل مشکل ریوی در منزلش درگذشت.
زندهیاد احمدی در سال ۱۳۰۳ در جنوب تهران به دنیا آمد. برای تحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت. او سپس در دبیرستانهای شرف و روشن تحصیل کرد.
در 16 سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به همراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاههای تهران رتبههایی به دست آورد. بعدها در تیم فوتبال راهآهن تهران و پس از آن در باشگاه راهآهن بازیکن و مربی (تا سال ۱۳۲۵) شد.
پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر، سال ۱۳۲۱ با کمک عدهای از دوستانش، تـماشاخانه ماه را روبهروی باغ فردوس در مرکز تهران دایر کرد، ولی پس از چند هفته مـجبور به ترک آنـجا شد. در اوایل پاییز ۱۳۲۲ در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد.
احـمدی در ۱۳۲۳ به رادیو تهران رفت تا برنامههای کمدی اجرا کند. در دورههای مـختلفی در رادیو کار و از جـمله شخصیتی به نام باباجاهل گریان را اجرا کرد و به سبکهای مـختلف ترانه و آواز خواند. او در نظرخواهی از مردم در سال ۱۳۵۶، به عنوان مـحبوبترین هنرپیشهٔ رادیو انتخاب شد.
او در سال۱۳۳۲ برای اولین بار بر پردهسینماظاهر شد؛ در فیلمی به نام «ماجرای زندگی» به کارگردانی نصراللهمحتشم. مرتضی احمدی در شش دهه فعالیت، در بیش از 45 فیلم بازی کرد که «اتوبوس» با کارگردانی یدالله صمدی از جمله آنهاست. «ستاره بود» با کارگردانی فریدون جیرانی، آخرین کار سینمایی این بازیگر است که در سال 1384 ساخته شد.
مرتضی احـمدی همچنین از سال ۱۳۲۶ به دوبله فیلمهای خارجی پرداخت و از اعضای اولیهٔ انـجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (تأسیس در ۱۳۴۲) بود.
این بازیگر، در فروردین ۱۳۵۳، نقش اول سریال پربینندهٔ «هردمبیل» را بازی کرد و تا یکی دو سال پیش به حضورش در تلویزیون ادامه داد که تعداد آثارش در این عرصه را به بیش از 40 برنامه و سریال رساند. «سلطان صاحبقران» اثر زنده یاد علی حاتمی، «آرایشگاه زیبا» کار مرضیه برومند و «کت و شلوار خواستگاری» از سعید سلطانی از این جملهاند. صداپیشگی در مجموعه «شکرستان» از آخرین و ماندگارترین کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است.
از مرتضی احمدی چندین کتاب و آلبوم نیز به یادگار مانده است که میراثی از فرهنگ مردم کوچه و بازار شهر تهران به شمار میآید. برای همین است که در سالهای اخیر، مرتضی احمدی به صدای تهران مشهور شده بود؛ صدایی که پیش از ظهر یک شنبه 30 آذر خاموش شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، مراسم تشییع پیکر زندهیاد مرتضی احمدی، روز چهارشنبه سوم دی ماه، ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار میشود.
چندی پیش، حسین طاهری، مدیرکل هنرهای نمایشی و سیداشرف طباطبایی، مدیر انجمن هنرهای نمایشی از مرتضی احمدی عیادت کردند. همچنین به مناسبت زادروز این هنرمند در 9 آبان 93، سایت ایران تئاتر گزارشی را در باره جایگاه و نقش مرتضی احمدی در عرصه هنرهای نمایشی منتشر کرد.
آئین افتتاح نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی رضا حداد با حضور تعداد کثیری از هنرمندان شناخته شده و مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون و اهالی رسانه در تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد...
در این مراسم که برخلاف روال همیشه مسعود فروتن اجرای آن را برعهده نداشت، رضا حداد به عنوان کارگردان این اثر نمایشی در سخنان کوتاهی ضمن خیرمقدم به حاضران در تماشاخانه ایرانشهر، گفت: من فقط یک آرزو دارم که دوست دارم آن را با شما در میان بگذارم و آن اینکه آروز میکنم در چهار سال آینده ما در تهران 4 سالن حرفهای تئاتر داشته باشیم و امیدوارم شهردار تهران و همچین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ما را به این مهم برسانند.
در ادامه مجید سرسنگی مدیرعامل تماشاخانه ایرانشهر به روال مراسمهای قبل، در سخنانی ضمن خیرمقدم به حاضر در این مراسم به ویژه داوود رشیدی که به همراه همسرش راضیه برومند که در این مراسم حضور داشت، گفت: دوستی گفته بود که در این مراسم به جای اینکه کارگردانها حرف بزنند سرسنگی دائما از فرصت استفاده یا سوءاستفاده میکند و حرفهای خودش را میزند که به نظرم حرف درستی بود، اما وقتی کارگردانها خودشان ترحیج میدهند کمتر صحبت کنند و در شرایطی که اتفاقات زیادی در تئاتر میافتد و کسی زیا به آنها نمیپردازد و در واقع کسانیکه باید صحبت کنند و مدافع تئاتر باشند و مدافع هنرمند باشند ترجیح میدهند سکوت پیشه کنند، این تریبون فرصتی است که ما به مشکلات خودمان اشاره کنیم.
او در ادامه با بیان اینکه آشناییاش با محمد چرمشیر نویسنده نمایش "کسی نیست همه خاطرات را به یاد آورد" را از اوائل دهه 60 و از زمان دانشگاه میشناسد، گفت: من همیشه طرفدار فضای باز نقد بودم و کسانی را که در این حوزه قلم میزنند از دو جهت تحسین میکنم یکی اینکه بدون ترس و واهمهای آثاری یک نویسنده را به چالش کشیده و مورد نقد قرار میدهند و یکی دیگر اینکه پای آن مقاله یا نقد اسم خودشان را هم مینویسند. چراکه این روزها نقدها و مقالات زیادی میبینیم که نویسنده آن خودش را با حروف اختصاری مثل الف.چ یا م.ف و از ایندست معرفی میکنند.
سرسنگی در ادامه با بیان اینکه مدتی پیش مقالهای انتقادی درباره آثار محمد چرمشیر به قلم دوستی خواند که در آن مقاله انتقادهایی از کار آقای چرمشیر شده بود، ادامه داد: فارغ از اینکه چقدر این انتقادها درست یا غلط است؛ به نظر میرسد هر چه انتقادها از زمینههای احساسی فاصله بگیرد و به سمت نقدی آکادمیک و منطقی برود تاثیر بسیار زیادی بر تئاتر ما میگذارد. شاید یکی از نقصانهای جدیای که تئاتر ما در همه سالها داشته، نبود یک جریان نقادی سالم، علمی و منطقی بوده است. البته نقدهای خوبی هم نوشته شده است اما این جریان به عقیده من همراه با جریان تئاتر مسیر خود را طی نکرده است یعنی همیشه عقبتر از جریان تئاتر بوده است.
او اضافه کرد: نکته جالب این است که بعد از نوشته شدن آن مقاله برخی ناراحت شدند و مطلبی نوشتند و امضاهایی جمع شد، اما من خیلی خوشحالم که آقای چرمشیر با فروتنی و با رشدی که در حوزه فرهنگی طی کردهاند، خودشان از این عمل جلوگیری کردند؛ زیرا اگر قرار است در کشور جریان و توسعه فرهنگی داشته باشیم، باید طاقت نقد را هم داشته باشیم و نقد را با نقد جواب بدهیم این نکتهای است که تئاتر ما را میتواند به جلو ببرد. اگر این نقد تبدیل شود به جریانات حاشیهای و شخصی، قطعا نه سودی برای تئاتر خواهد داشت نه سودی برای نویسندگانش و نه مخاطبانش؛ لذا اتفاقی که افتاد یک نکته مبارک و میمون برای ما داشت تا بدانیم انسانهای فرهنگی ما ظرفیتهای خودشان را چقدر تقویت کردهاند و آیا حاضرند در مقابل نقدی که از آنها میشود منطقی برخورد کنند و آن نقد را بپذیرند؟ یا احساسی برخورد میکنند و جریان نقد را به سویی دیگر میبرند؟ به هر حال محمد چرمشیر در طول این سه دهه نمایشهایی را نوشته که حتما جای نقد دارد، بعضی خوششان میآید و بعضی دیگر خوششان نمیآید، اما قطعا نقش و تاثیری که او در این سه دهه نمایشنامه نویسی ما داشته غیر قابل انکار است. کمااینکه ما هم در تماشاخانه ایرانشهر با همین موضوع روبه رو هستیم، برخی از دوستان میآیند و میگویند این نمایشی که گذاشتید مناسب ایرانشهر نبود یا بالعکس، برخی میگویند اینجا باید جایی برای تئاتر روشنفکری و تجربی باشد برخی هم میگویند باید مردم را جذب تئاتر کنیم. به هر حال شاید این اختلاف نظرها هیچوقت از بین نرود در تمام طول تاریخ نمایش بوده و خواهد بود، آن چیزی که من میخواهم بگویم این است که همه ما به جای اینکه برخوردهایی که میکنیم برخورهای حذفی باشد، برخوردهایی باشد که بتواند افراد را با نقد موجه و منطقی متوجه اشتباهاتشان کند تا از این منظر تئاتر کشور منتفع شود.
مدیرعامل تماشاخانه ایرانشهر اضافه کرد: اگر محمد چرمشیر منتقدان و طرفدارانی نداشت باید به او شک میکردیم، اگر قرار باشد یک هنرمند هر کاری که میکند همه افراد را راضی کند، طبیعتا یک مشکلی در کار این هنرمند وجود دارد، به خاطر اینکه هنرمند یک تفکر، اسلوب و تکنیکی دارد که میتواند عدهای را راضی کند و عده دیگر شاید راضی نشوند.
سرسنگی در پایان سخنانش با تشکر از همه کسانی که در حوزه تئاتر کشور زحمت میکشند، از محمد چرمشیر دعوت کرد تا پشت تریبون قرار بگیرد و ضمن ایراد سخنانی زنگ افتتاح این نمایش را نیز بزند.
چرمشیر سخنانش را چنین آغاز کرد: روزی که ما به تئاتر آمدیم و جوانان ناپختهای بودیم، فکر میکردیم که در کنار بزرگانی قرار خواهیم گرفت از آنها خواهیم آموخت و آرام آرام به جرگه تئاتر حرفهای کشور خواهیم پیوست. خب، نشد؛ مجبور شدیم در غیاب آنها این روند را پیگیری کنیم و روزگار سخت گذشت. انگار این سرنوشت و طالع ما بود از آغاز تا امشب که در خدمت شما هستیم. امشب هم من نماینده غایبین هستم، جای همه کسانی که باید اینجا باشند و در تئاتر ما باشند و به ما بیاموزند خالی است چه آنهایی که از این جهان رفتهاند و چه آنهایی که هستند و امشب اینجا نیستند. امیدوارم روزی برسد که تئاتر ما زیر سایه همه بزرگان بتواند آموختنیها را بیاموزد. باید بپذیرم که این تئاتر جای کوچکی است و باید حق بدهیم به جوانها که بخواهند حق و حقوق خود را بگیرند و به دلیل ناپختگی گاه رفتارهایی داشته باشند که به ذائقه خیلی از ما خوش نیاید. بزرگان این را به ما آموختند امیدوارم که ما هم بتوانیم به دیگران بیاموزیم که تئاتر جای فروتنی است جای تجربه است جای این است که بدانیم باید با تازهها زندگی کنیم. امیدوارم که تئاتر همیشه چراغش روشن باشد در زیر سایه بزرگان و آنچه که باید بیاموزیم را همگی در کنار یکدیگر بیاموزیم.
این نمایشنامهنویس مطرح تئاتر در ادامه با اشاره به سخنان سرسنگی، اضافه کرد: من تشکر میکنم از همه دوستانی که زیر آن نامهایی که نوشته شده بود امضا کردند، من را ببخشایند نخواستم که در واقع بیحرمتیای به امضا و لطف آنها داشته باشم، فقط مسئلهام این بود که تئاتر مملکت روزهای سختی را میگذراند و ما بیشتر از هر زمان دیگری به همدلی احتیاج داریم و اینکه از حاشیهها بپرهیزیم و کاری کنیم که تئاتر به آن نیاز دارد و آن هم کار و کار و کار، بازی، بازی و بازی، کارگردانی کارگردانی کارگردانی و نوشتن، نوشتن و نوشتن است. امیدوارم هیچوقت تئاتر ما به حاشیهها گرفتار نشود. من دست آنهایی را که زیر آن نامه را امضا نکردهاند هم میبوسم به خاطر اینکه با توجه به آنچه آقای سرسنگی گفتند آنهایی که دوست میدارند و آنهایی که دوست نمیدارند در کنار یکدیگر سقف تئاتر ما را میسازند که امیدوارم همیشه و همیشه پابرجا باشد.
در ادامه و پس از نواخته شدن زنگ افتتاح نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" توسط محمد چرمشیر حاضران به تماشای نمایش نشستند.
داوود رشیدی، راضیه برومند، محمد رحمانیان، بهروز افخمی، آتیلا پسیانی، فاطمه نقوی، گوهر خیراندیش، سیاوش طهمورث، اصغر همت، هرمز هدایت، جواد مجابی، مرجان شیرمحمدی، بیژن امکانیان، آروند دشتآرای، مجید سرسنگی، احمدرضا شجاعی، ملیکا شریفینیا، لادن مستوفی، شیرین یزدانبخشو... از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
نمایش "کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد" با بازی سیامک انصاری، برزو ارجمند، روزبه بمانی، ستاره پسیانی، خسرو پسیانی، لیلی رشیدی، شبنم فرشادجو، داریوش فائزی، هاله گرجی و امیر جنانی، هر شب ساعت 20:30 در سالن استاد سمندریان تماشخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.
در بخش نظر سنجی سوال شده است که : به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
لطفا در این بخش نظرات خود را اعلام نمایید و ما را در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان یاری نمایید . مطمئن باشید این نظرات نه تنها در تولیدات گروه بلکه در تولیدات دیگر گروه ها و تولیدات کل شهرستان و استان اثر گذار خواهد بود ...
پس خواهش ما این است که دلسوزانه و از سر مرهمت و کمک نظر دهید که عامل رشد این هنر باشید . در صورت امکان از نظرات حاشیه ای و حرفهایی که کمکی به تئاتر نمیکند خودداری نمایید . تشکر فراوان از شما که دلسوزید .....